گروه سياسي: دولت دونالد ترامپ در ارديبهشت 1397 بهصورت يکجانبه از برجام خارج شد و تحريمها را بازگرداند. اين اتفاق، فضاي سياسي داخل ايران را نيز دچار تنش کرد و زمينه را براي حملات سنگين مخالفان به اصل توافق فراهم ساخت؛ حملاتي که با واژگاني چون »خسارت محض« همراه شد.
در فضاي سياسي امروز ايران، حملات و انتقادات و تعابيري که سالها از برجام مطرح ميشد، حالا بهمرور زير سؤال رفته و در گفتوگوهاي صريح برخي از مسئولان سابق سياست خارجي، با نگاهي از درون، به چالش کشيده ميشود.محمدجواد ظريف، وزير خارجه پيشين ايران، اخيراً در اظهاراتي دقيق و بيپرده، تلاش کرد تصويري واقعيتر از مذاکرات هستهاي ارائه دهد و نشان دهد که خسارتهاي واقعي، نه در توافقي که بهرغم همه چالشها حاصل شد، بلکه در سالهايي رقم خورد که مذاکره براي «نرسيدن» انجام ميشد. بازخواني پرونده هستهاي ايران، بيهيچ تعصب سياسي، مستندات زيادي براي اين مدعا دارد.اگر هدف از ديپلماسي حفظ منافع ملي با کمترين هزينه است، بايد از خود بپرسيم: در کدام دوره، بيشترين هزينه را داديم و کمترين دستاورد را گرفتيم؟
مذاکرات بدون دستاورد؛ فصل جليلي در سياست خارجي
از سال 1386 تا 1392 مسئوليت پرونده هستهاي ايران برعهده سعيد جليلي، دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي بود. نگاه او به مذاکرات، نگاه «مقاومت بدون تعامل» بود. رويکردي که عملاً هرگونه مصالحه، انعطاف يا سازوکار مرحلهاي را نفي ميکرد. در اين شش سال، تيم مذاکرهکننده ايراني با نمايندگان گروه 1+5 نشستهايي متعدد برگزار کرد، اما حتي به يک بيانيه مشترک نيز نرسيد.طرف غربي بارها اعلام کرد که گفتوگوها درجا ميزند و ايران از ارائه بستههاي قابلمذاکره خودداري ميکند. نتيجه اين بنبست ديپلماتيک، صدور شش قطعنامه الزامآور شوراي امنيت سازمان ملل متحد بود که يکي پس از ديگري فشارها عليه ايران را گسترش داد:
قطعنامه 1737 (2006): تحريم فروش تجهيزات هستهاي به ايران و مسدودسازي داراييهاي مرتبط با برنامه هستهاي.
قطعنامه 1747 (2007): گسترش دايره تحريمها، اضافه شدن افراد و نهادهاي ايراني به ليست سياه بينالمللي.
قطعنامه 1803 (2008): محدوديتهاي بيشتر در سفر مقامات ايراني و ممنوعيت ارائه خدمات مالي و بيمهاي.
قطعنامه 1835 (2008): تأکيد بر قطعنامههاي پيشين و هشدار به ايران.
قطعنامه 1929 (2010): سنگينترين قطعنامه که محدوديتهاي تسليحاتي، مالي، بانکي و کشتيراني را شامل ميشد.
در همين دوره، اتحاديه اروپا و آمريکا نيز دست به تحريمهاي شديد يکجانبه زدند: فروش نفت ايران کاهش چشمگير يافت، نقلوانتقالات بانکي متوقف شد، بانک مرکزي ايران هدف تحريم قرار گرفت و بسياري از شرکتهاي کشتيراني و خطوط هوايي بينالمللي از همکاري با ايران منع شدند. مجموع اين اقدامات، اقتصاد ايران را در تنگنايي تاريخي قرار داد که آثارش در زندگي روزمره مردم آشکار بود.
برجام: با دستاورد، ولي بيپشتوانه داخلي
با روي کار آمدن دولت حسن روحاني و واگذاري پرونده هستهاي به وزارت امور خارجه در سال 1392 فصل تازهاي آغاز شد. تيمي به رهبري محمدجواد ظريف، طي کمتر از دو سال، به توافقي جامع با گروه 1+5 رسيد که حاصل آن در تيرماه 1394 با عنوان برجام امضا شد.
برجام چهار دستاورد اصلي براي ايران داشت:
1) لغو شش قطعنامه فصل هفتمي شوراي امنيت که بهصورت خودکار با تصويب قطعنامه 2231 پايان يافت.
2) افزايش صادرات نفت ايران که از کمتر از يک ميليون بشکه به بيش از 2/8ميليون بشکه در روز رسيد.
3) بازگشت منابع بلوکهشده ارزي از کشورهاي مختلف از جمله هند، چين، کرهجنوبي و ژاپن.
4) رفع محدوديتهاي بانکي، بيمهاي، حملونقل و فروش هواپيما که بسياري از آنها اجرايي شد.
در کنار اينها، آژانس بينالمللي انرژي اتمي در 15 گزارش متوالي، پايبندي ايران به تعهدات برجامي را تأييد کرد اما برجام قرباني بياعتمادي داخلي و خروج آمريکا شد. دولت دونالد ترامپ در ارديبهشت 1397 بهصورت يکجانبه از توافق خارج شد و تحريمها را بازگرداند. اين اتفاق، فضاي سياسي داخل ايران را نيز دچار تنش کرد و زمينه را براي حملات سنگين مخالفان به اصل توافق فراهم ساخت؛ حملاتي که با واژگاني چون »خسارت محض« همراه شد.اگر قرار باشد دستاوردها و هزينههاي برجام را با هم مقايسه کنيم، روشن است که برجام ـ بهرغم ناکامي در حفظ کامل منافع ايران پس از خروج آمريکا ـ لااقل براي مدتي کوتاه توانست بخشي از فشارهاي اقتصادي را کاهش دهد و مسير تعامل با جهان را هموار کند. در مقابل، آنچه ميتوان از آن با عنوان »خسارت واقعي« ياد کرد، سالهايي بود که با سرسختي کورکورانه در مذاکره، نهتنها دستاوردي حاصل نشد، بلکه پرونده ايران به شوراي امنيت کشيده شد و کشوري با بيشترين ذخاير انرژي جهان، در صف انزوا و تحريمهاي فلجکننده قرار گرفت.ظريف در گفتوگوي اخير خود تأکيد ميکند که آنچه امروز برخي »دستاورد مقاومت« مينامند، در عمل به فشارهايي بيسابقه بر مردم ايران انجاميد. او بهدرستي يادآور ميشود که هرگز نبايد سياست خارجي را با شعارهاي داخلي سنجيد؛ چراکه در عرصه بينالملل، تنها نتيجه و دستاورد است که معيار است، نه نيت و نطق.آنچه بيش از همه در اين ميان نگرانکننده است، نوعي فراموشي سازمانيافته و گزينشي در حافظه سياسي کشور است. کساني که قطعنامههاي شوراي امنيت را »کاغذپاره« ميناميدند، امروز از موضع طلبکار، به توافقي که اين قطعنامهها را ملغي کرد، حمله ميبرند. کساني که در برابر فشارهاي جهاني، مذاکره را بينتيجه رها کردند، امروز با نگاهي اخلاقي و انتزاعي از »اقتدار ملي« سخن ميگويند
.به گزارش عصرآذربايجان،به نقل از عصرايران،شايد زمان آن رسيده باشد که سياست خارجي ايران، بيش از هر چيز بر مبناي واقعگرايي و ارزيابي هزينه-فايده تنظيم شود. بازخواني تجربه مذاکرات هستهاي، با همه فراز و فرودهايش، ميتواند در اين مسير آموزنده باشد؛ البته اگر چشم بر واقعيات نبنديم.


اقتصاد آذربایجان شرقی بر پایه بخش خصوصی شکل گرفته است
اصلاح قانون شوراها در مجلس بررسی می شود
پیگیری برای انعقاد تفاهمنامه با ۸ هلدینگ سرمایهگذاری گردشگری در اردبیل
توسعه شهری بدون توجه به محیطزیست پایدار نیست
لزوم همافزایی ائمه جماعات و مدیران اجرایی در آذربایجان غربی
صدور حکم اولیه برای اعضای یک باند ارتشا در استان زنجان
انسداد ۲۸۷ حلقه چاه غیرمجاز در آذربایجان غربی
شورای فرهنگ عمومی زمینه تصمیمگیری کارشناسی را فراهم میکند
پدر کودکآزار در اشنویه بازداشت شد
وضعيت درياچه اروميه، نشانه اي ازيک ابر بحران است
