گروه تاريخي: آيتالله طالقاني از معدود چهرههاي تاريخ معاصر ايران است که در ميان اغلب گروههاي فکري و سياسي مختلف، از چپ تا ليبرال و اسلامگرا، محبوبيت دارد. شايد به همين دليل بود که آزادي وي از زندان با آزادي ديگر انقلابيون تفاوت داشت و مردم هنگام آزادياش استقبال کمنظيري از او کردند.
آيتالله طالقاني در جريان مبارزه با رژيم پهلوي دو بار به زندانهاي بلندمدت محکوم شد. نخستين بار در 1342 خورشيدي محکوم شد و پنج سال به زندان رفت. دومين بار نيز در آذر 1354 خورشيدي توسط دادستان ارتش دستگير و زنداني شد. بار اول به دستگيري آيتالله خميني اعتراض کرده بود و بار دوم به دليل ارتباط با سازمانهاي انقلابي دستگير شده بود. گزارش ساواک ماجراي دستگيري دوم وي را چنين گزارش کرده است:»طالقاني ضمن برقراري ارتباط با افراد فعال کادر مرکزي گروههايي همچون سازمان مجاهدين خلق، نهضت آزادي و جبهه ملي ايران در زمينههاي مختلف به منظور پيشبرد مقاصد خرابکارانه فعاليت نموده است. ياد شده فردي است فوقالعاده متعصب که درصدد گسترش فعاليتهاي ضد امنيتي بوده و امکان فعاليت حادتر از ناحيه مشاراليه متصور ميباشد.« براساس اسناد ساواک، آيتالله طالقاني تا مدتها در زندان بلاتکليف بود، نه کيفر خواستي عليه او صادر ميشد و نه دادگاهي براي محاکمه. نهايتا هم ده سال زندان براي او تعيين شد.
جايگاه ويژه آيتالله طالقاني در زندان
آيتالله طالقاني را تقريبا همه ميشناختند و ماموران و زندانبانان احترام ويژهاي برايش قائل بودند. يکي از زندانيان خاطرات اين دوران را چنين توضيح ميدهد: »آيتالله طالقاني به خاطر شخصيتي که داشت از اقتدار خاصي برخوردار بود. همه به او احترام ميگذاشتند. وقتي ميخواست روساي زندان را ببيند فقط پيغام ميفرستاد و آنها خود براي ديدن او ميآمدند. من يک بار ديدم که منوچهري و تهراني (از شکنجه گران زندان) آمدند و در حضور آقا خيلي مودب ايستادند و آقا حرفش را زد و آنها سرشان را به نشانه تاييد تکان دادند. رفتار مرحوم طالقاني به نحوي بود که موافق و مخالف همه به او احترام ميگذاشتند.«
خانم اعظم طالقاني، دختر آيتالله طالقاني، درباره وضعيت زندان پدرش ميگويد: «وضع پدر در زندان طوري بود که روي او حساب ميکردند. آنچه را که ميگفت، ولو اينکه مايل به انجام آن نبودند، ولي در ظاهر هم که شده انجام ميدادند«. طالقاني در زندان با ساير علما هم بند بود. ايشان به سبب بيماري و پيري و برخورداري از آوازه از شکنجه در امان بود. يکي از همبندان وي ميگويد: »طالقاني در مقابل ماموران با تمام شخصيت اظهار وجود ميکرد و حتي صريحا آنها را ميکوبيد«.
آزادي زندانيان سياسي در ايام منتهي به انقلاب
در چهارم آبان 1357 محمدرضاشاه دستور داد 126 نفر از زندانيان سياسي به مناسبت سالگرد تولد وي از زندن آزاد شوند. آزادي اين گروه از مبارزان، از همان روز چهارم آبان آغاز شد و وزير وقت دادگستري اعلام کرد که تا اواسط آذر ماه تمام زندانيان سياسي آزاد خواهند شد. بنابر آنچه مرکز اسناد انقلاب اسلامي گزارش کرده، آيتالله طالقاني پيشنهاد آزادي را نپذيرفتند چرا که آزادي زندانيان سياسي در اغلب موارد با عنوان عفو صورت ميپذيرفت و همين عنوان به نوبه خود موجب ناخرسندي ايشان بود، زيرا آنها معتقد بودند واژه»عفو« عنوان مناسبي نيست، چرا که ايشان کار خلاف قانوني انجام ندادهاند.
التماس حکومت به آيتالله طالقاني براي آزادي از زندان!
آيتالله طالقاني حاضر نبود درخواست عفو بنويسد. اما حکومت پهلوي ميخواست هرطور شده آيتالله طالقاني از زندان آزاد شود. طالقاني در اين مقطع 65 سال سن داشت و در شمار پيرترين زندانيان بود. علاوه بر اين، از بيماري فشار خون و بيماري قند رنج ميبرد. بيماري ايشان زنگ خطري براي رژيم شاه بود چرا که اگر در زندان در ميگذشت تمام مردم رژيم پهلوي را مسئول مرگ وي ميدانستند. سپهبد مقدم در گزارشي به شاه درباره اين موضوع مينويسد: »وضعيت نامبرده از جهات مختلف مورد توجه قشريون مذهبي است و در تظاهراتي که در ايران و خارج از کشور از طرف گروههاي مذهبي انجام گرفته، آزادي ياد شدگان از زندان درخواست و تبليغاتي نيز در اين زمينه از طرف گروههاي مذکور صورت گرفته و ميگيرد. در صورتي که در اثر شدت يافتن بيماري، خطري متوجه سلامت و زندگي آنها شود، اين موضوع ميتواند دستاويز جديد براي تبليغات ضد ميهني گروههاي قشري مذهبي و مخالف باشد«. براساس روايت زندانيان سياسي و شاهدان آن مقطع، سربازجوي ساواک، هوشنگ ازغندي، خود شخصا نزد آيتالله طالقاني آمد و از وي درخواست کرد عفونامه بنويسد: »ما علاقهمند هستيم شما تشريف ببريد«؛ و از طالقاني شنيد »من با پاي خود نيامده ام هر وقت مرا رها کرديد ميروم«.
ازغندي پاسخ داد: »آزادي شما مقدمهاي دارد. شما درخواست عفو بنويسيد. من خودم پيگيري ميکنم و جوابش را ميگيرم. آنگاه شما ميتوانيد تشريف بيريد« و آيتالله طالقاني خنده کنان گفت: »اگر ميخواستم از اين چيزها بنويسم که اينجا نبودم«. ازغندي اصرارکنان گفت:«شما متوجه حال خودتان نيستيد. اينقدر تعصب به خرج ندهيد«؛ اما پاسخ طالقاني چنين بود: »نه تنها من درخواست عفو نمينويسم، بلکه هيچ يک از هم لباسهايي من چنين کاري نميکنند«.
در نهايت حکومت پهلوي ناچار شد آيتالله طالقاني را بدون درخواست عفو از زندان آزاد کند.
استقبال مردم از آيتالله طالقاني
به گزارش عصر آذربايجان به نقل از رويداد24،از صبح هشتم آبان عده زيادي از مردم در مقابل درب زندان اجتماع کرده و براي آزادي آيتالله طالقاني لحظه شماري ميکردند. از ميان جمعيت شيخ مصطفي رهنما، به داخل زندان رفت و پس از ملاقات با رئيس زندان، طالقاني را از داخل زندان تا بيرون همراهي کرد. عدهاي از شدت شوق ميگريستند و عدهاي شادي ميکردند و گروهي زنده باد طالقاني ميگفتند. طالقاني از ابراز احساسات مردم به وجد آمد و اشک در چشمانش حلقه زد. آنگاه سوار اتومبيل به سمت خانه خود که سه سال از آن دور بود، حرکت کرد.
از آن پس خانه طالقاني به کانون اصلي انقلاب تبديل شد. روزانه هزاران نفر از مبارزين سياسي، سياستمداران سابق، هم بندان وي، خبرنگاران و گزارشگران و ساير مشتاقان براي ديدار با طالقاني عازم خانه وي ميشدند. سپس تهران شاهد تظاهرات 250 هزار نفري در حمايت از وي بود. روزنامه اطلاعات در صفحه اول خود از تظاهرات 200 هزار نفري سخن گفت. اين تظاهرات به دعوت جبهه ملي برگزار شد. اين عده با تجمع در سبزه ميدان به طرف خانه طالقاني حرکت کردند و داريوش فروهر سخنگوي وقت جبهه ملي براي مردم سخنراني کرد.